۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

خدا نگهدارت

دوباره تو را به این آسمان می سپارم
و به انتظارت می نشینم
روزها را دانه دانه
به ریسمان می کشم و
سینه ریزی از نبودن هایت را
بر گردن می آویزم
و می دانم که به یقین
بی تابت خواهم شد
و همچون
دخترکی،
تمام این فاصله ها را
بهانه می گیرم
آنگاه دلم
به قدر تمام دوست داشتن هایم
برایت تنگ میشود
و به حتم
گیاه دستانم
گلدان دستانت را
کم خواهد آورد
... اما
دوباره
تو را به این آسمان می سپارم
آبی ترینم

هیچ نظری موجود نیست: