۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

اتوبوس

من باز هم صبر می کنم،
اما اگر پسر خوبی نباشی
اگر مدام سکوت کنی
و از نیامدن بگویی،
در اولین ایستگاه دستت را رها خواهم کرد،
چادر گلدارم را
بر صورتم می کشم و
آرام پیاده می شوم؛
انگار نه انگار که تویی بوده است
که منی،
آنگاه دیگر
هر چقدر هم که کودکانه برایم گریه کنی
هر چقدر هم که صدایم کنی،
بر نخواهم گشت.
...
گفته باشم!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

عالیه:)

ناشناس گفت...

bi taghat shodi baaz !